بانو! آمدی تا شفیع این مردم باشی
متن ادبی ولادت ایشان:
بانو! آمدی تا غربتِ غریبِ این برادر، با قدمهای انتظار و شوق شما، رنگ دیگری بگیرد.
آمدی تا هجرت بهارگونه و رسولْ مانندت، ذره ذره این خاک را توتیای اهل نظر کند.
زینبوار آمدی تا هیچ کجا بیچراغ نماند و دنیا دوباره برای خواهری، داستان حماسی دیدار برادری را بنویسد که پر از آیههای تماشاست؛ و تاریخ، برای هر کودکی، لالایی روشن لحظههای انتظار شما را زمزمه کند، تا او بیاموزد رسم عشق ورزیدن را.
در مدینه متولد شدی، اما شهرت، شهر دیگری است
در مدینه به دنیا آمدی؛ اما خانه تو شهر دیگری است؛ خانه تو آنجایی است که شما را با او میشناسند و او را با شما. تو فرزند موسایی علیهالسلام و مادر این زمین؛ خواهر رضایی علیهالسلام و همه کس این مردم؛ شفاخانه دلشان، قوت قلبشان، نشان راه و نور چشمانشان.
درست است که در مدینه به دنیا آمدی، اما شهر شما حالا مأمن اهل بیت جدتان شده و خانه هر مؤمنی که به آفتاب ایمان دارد؛ حتی اگر در پشت ابر باشد.
در کتاب خاطره جغرافیایی زمانه، این شهر، بیشما نامی ندارد؛ هر چند قدمتی به درازای قامت تاریخ باستان داشته باشد.
چه خوب شد که آمدی!
بانو! آمدی تا شفیع این مردم باشی و سزاست که همه اهل ایمان، به سفارش شما مزه بهشت را بچشند.
بانو! چه خوب شد که آمدی!
آمدی تا هجرت بهارگونه و رسولْ مانندت، ذره ذره این خاک را توتیای اهل نظر کند.
زینبوار آمدی تا هیچ کجا بیچراغ نماند و دنیا دوباره برای خواهری، داستان حماسی دیدار برادری را بنویسد که پر از آیههای تماشاست؛ و تاریخ، برای هر کودکی، لالایی روشن لحظههای انتظار شما را زمزمه کند، تا او بیاموزد رسم عشق ورزیدن را.
در مدینه متولد شدی، اما شهرت، شهر دیگری است
در مدینه به دنیا آمدی؛ اما خانه تو شهر دیگری است؛ خانه تو آنجایی است که شما را با او میشناسند و او را با شما. تو فرزند موسایی علیهالسلام و مادر این زمین؛ خواهر رضایی علیهالسلام و همه کس این مردم؛ شفاخانه دلشان، قوت قلبشان، نشان راه و نور چشمانشان.
درست است که در مدینه به دنیا آمدی، اما شهر شما حالا مأمن اهل بیت جدتان شده و خانه هر مؤمنی که به آفتاب ایمان دارد؛ حتی اگر در پشت ابر باشد.
در کتاب خاطره جغرافیایی زمانه، این شهر، بیشما نامی ندارد؛ هر چند قدمتی به درازای قامت تاریخ باستان داشته باشد.
چه خوب شد که آمدی!
بانو! آمدی تا شفیع این مردم باشی و سزاست که همه اهل ایمان، به سفارش شما مزه بهشت را بچشند.
بانو! چه خوب شد که آمدی!
+ نوشته شده در شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 17:43 توسط افق
|
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند